چراغ قیام ستمدیدگان نمی شود خاموش
رحمان کریمی
چراغ قیام ستمدیدگان
نمی شود خاموش
صدای دختران
انقلاب می رسد بگوش
نگاه کن که دریا به
جذر و مدّ خویشتن است
مگر شود که ایران بی
مدّ و پیام و سروش ؟
هماره به خویشتن می
گویم جهان را نیست همدردی
اما خوش است ایام من
با هزار نهیب و خروش
عقب نمان ز تحول ،
آسوده خیال مباش
تو هم به قدر توانت ،
بیا و بکوش
مرا عذاب می دهد صدای
زحمتکشان میهنم
در آرامش دیار امن که
همواره ام بخروش
مثال مرغ پرکنده بر
درخت فریادم
چو خُمخانهٌ عاشقان
در غُل و جوش
به من امید بده ای
آسوده مانده در غربت
که گام زنی برای وطنت
به سعی و کوش
افتاده یی هستم زیر
دست و پای روزگار
دستم نمی رسد که
خویشتن را کشم به دوش
اینک زنم جامی از شما
ای عاصیان میهنم
گویم به هر خیابان
انقلاب : نوشا نوش
سوخت رحمان در آتش و
خاکسترش بمانده هنوز
شما بمانید تا به روز
فتح ، با کوشش و هوش
0 نظرات:
ارسال یک نظر